مصاحبه ی پلیتیکال افرز با جودیت لوبلان
برگردان: هما احمدزاده
پلیتیکال افرز: به نظر می رسد بحران اقتصادی و مجادله ها بر سر مراقبت های بهداشتی، جنبش صلح را از اولویت انداخته است. به نظر شما، برای این که جنبش صلح جایگاه خود را دوباره بدست بیاورد، چه باید کرد؟
لوبلان : جنبش صلح در نتیجه ی حاصل شده از انتخابات سال 2008 نقش مهمی ایفا کرد، و برای هرکسی که کتاب بازی تغییر نوشته ی جان هیلمن و مارک هلپرین را خوانده و درجنبش ضد جنگ عراق هم فعال بوده باشد، روشن است که این جنبش موجب تغییر می شود.
در پشت صحنه ی ستادها های انتخاباتی، هم در جریان انتخابات اولیه بین دمکرات ها و هم در انتخابات اصلی، افراد در مورد موضعی که کاندیداها می گرفتند، حساس بودند، زیرا می دانستند که نیروی کف جامعه با جنگ عراق مخالف است.
اکنون جنبش صلح در دوره ی انتقالی قراردارد، انتقال از داشتن نقشی تاریخی به تبدیل شدن به جنبشی قاطع و فعال در یکی از حساس ترین موضوعات مطرح در کشور. اکنون سازمان هایی که در کف جامعه شکل گرفته و ائتلاف ملی تشکیل داده و توانسته اند صدها هزار نفر را به حرکت درآورند، در حال انتقال از آن لحظه ی تاریخی به دورانی هستند که باید نوع جدیدی از جنبش صلح را در کف جامعه بسازند، جنبش صلحی که به موضوعات پیوند زده شود و براساس ارتباط با سایر جنبش ها و تطبیق با بحران اقتصادی، سازماندهی مجدد شود.
بسیاری از سازمانگران در سطح محلی و ملی با این موضوع درگیر هستند که چگونه جنبش جدید صلح را بسازند. جنبش جدید صلح باید راهی بیابد تا به درک مردم از تاثیر جنگ و هزینه ی جنگ بر زندگی، و اولویت بندی هزینه های دولت فدرال، کمک کند. اکنون 57 درصد هزینه ی اختیاری فدرال صرف آمادگی برای جنگ، و بودجه ی نظامی می شود. جابجایی اساسی در اولویت بندی در هزینه ها یک ضرورت است. بنابراین جنبش جدید صلح ، باید اساسا یک جنبش صلح و عدالتخواهی باشد. این جنبش در زمینه ی ایجاد ارتباط بین چیزهایی که از جامعه ی ما دریغ می شود، مانند خدمات عمومی، و مبارزه برای باز پس گرفتن پولی که از این چرخه خارج می شود، و کاهش بودجه های نظامی و انتقال آن پول به بودجه ی آموزش، مراقبت های بهداشتی، و بازسازی های زیرساخت های اقتصادی فعال می شود. بعضی چیزها در بودجه ی نظامی هست که نه تنها نباید کاهش پیدا کند، بلکه در واقع باید افزایش یابد: ما درباره ی موضوعاتی مانند افزایش مزایای نظامیان بازنشسته و چگونگی خلاصی یافتن از مسئله ی سلاح های هسته ای صحبت می کنیم. بطورتاریخی قسمت انبوهی از افزایش بودجه ی نظامی، صرف آزمایشگاه های سلاح های هسته ای برای تحقیق و ایجاد سلاح های هسته ای جدید شده است، در حالی که در واقع باید صرف چگونگی نابودی بمب های اتمی و زمان کاهش ذخایر سلاح های هسته ای بشود. این چیزی است که دنیای امروزه به آن نیاز دارد.
گروه های زیادی در سطح محلی، به خصوص در جوامع رنگین پوستان و مهاجرین، هستند که همواره گرایش های شدید ضد جنگ عراق و اکنون افغانستان دارند، و همواره از برداشت شخصی و دیدی بسیار باز و روشن از سیاست خارجی و تاثیر سیاست خارجی آمریکا برروی کشور و زندگی شهری بهره مند اند. بسیاری از مردم به واسطه ی جنگ و اشغال کشورشان، و جنگ اقتصادی ای که نتیجه ی سیاست های خارجی آمریکاست، از کشورشان بیرون رانده شده اند.
در اجتماعات رنگین پوستان میزان بیکاری بسیار بالاست و کاهش بودجه در سطح ملی و محلی برای آن ها بسیار ضربه زننده است، مردم درک می کنند که برای خدمت انسانی به پول بیشتری نیازاست و هزینه های عظیم نظامی، تلف کردن منابع مالی است. برای مثال، نهادهای بسیاری، مانند پروژه ی اولویت های ملی ، نشان داده اند که هزینه کردن برای آموزش سه برابر هزینه ی پول در سیستم تولید جنگ افراز شغل می آفریند. مک کین و اوباما هردو این پلاتفرم را پیش می بردند که اتلاف در بودجه ی نظامی وجود دارد و بارنی فرانک نماینده ی پارلمان دمکرات حدود یک سال پیش اعلام کرد که بدون تاثیرگذاری و تخریب روش اساسی امنیت ملی، می توان 25 درصد بودجه ی ارتش را کاهش داد.
جنبش جدید صلح باید فرایندی را شروع کند که نه تنها برای تغییر اولویت های بودجه فدرال فراخوان دهد، بلکه باید خط به خط بودجه را بررسی کند و هدفش یافتن سیستم های تولید جنگ افزاری باشد که به دلیل اضافه هزینه و سودجویی از جنگ شکل گرفته اند و باید هزینه ی آن ها کاهش یابد و همزمان در مناطقی که این پیگیری موجب کاهش شغل در آنجا می شود، با نمایندگان کنگره ی در آن محدوده همکاری کنند. برای مثال هواپیماهای اف 22 در چهل و دو ایالت تولید می شوند، و هواپیماهای اف 22 سال گذشته این واقعیت را روشن کرد که وقتی بودجه ی نظامی در قسمت سیستم های تولید جنگ افزار کاهش می یابد، برسطح اشتغال در سطح محلی تاثیر می گذارد. این بدین معناست که در بحران اقتصادی ایجاد شده، نیروی کار، جنبش صلح و مقامات رسمی انتخاب شده ی محلی باید با اعضای کنگره برای ایجاد مدل های اقتصادی پایدار به منظور روبروشدن با تاثیر کاهش هزینه ی سیستم های تولید جنگ افزار بر سطح اشتغال محلی همکاری کنند.
می خواهم بگویم که ما به نوع جدیدی از جنبش صلح احتیاج داریم که نه تنها مستقیما به هزینه ی اقتصادی جنگ و مصارف پول در جنگ می پردازد، بلکه همزمان به هزینه ی انسانی، هزینه ی انسانی سربازها، مردم کشورهای عراق و افغانستان، و همچنین به هزینه ی انسانی در جوامع ما، جایی نیز می پردازد که بیکاری به سرعت برق افزایش می یابد و چشم اندازی از پایان گرفتن آن نیست.
پلیتیکال افرز: عراق به غیراز انتخابات اخیر از تیتز روزنامه ها و اخبار خارج شده. ارزیابی شما از جهت گیری های اخیر آمریکا در عراق چیست؟ آیا جهت گیری صحیحی کرده است؟ آیا سرعت لازم را دارد؟
لوبلان: فکر می کنم در دوران بوش، جنبش صلح به چندین پیروزی بزرگ دست یافت، اما چند پیروزی کوچک هم داشت، مانند افزایش تعداد اعضای کنگره ای که علیه اختصاص بودجه به جنگ عراق رای دادند. بزرگترین پیروزی ما این بود که ما، یعنی جنبش صلح، در شکست مک کین نقش مهمی را اجرا کردیم.
یکی از دلایل این بود که اوباما از همان ابتدای کار، حتی پیش از این که سناتور شود، با جنگ مخالفت کرد و در بزرگترین تظاهرات صلح در شیکاگو در جریان جنگ عراق سخنرانی کرد. او قول داد که یکی از اولین چیزهایی که پس از انتخاب شدن انجام دهد، گردآوردن مشاوران نظامی خود و تعیین تاریخ معینی برای خروج از عراق باشد. دومین قول وی، که وی به آن نیز کاملا پایبند بود، این بود که تعداد نظامیان در افغانستان را افزایش خواهد داد. بنابراین به نوعی، سخنرانی وی در فوریه ی گذشته درباره ی تاریخ خروج قطعی، و ضرورت یافتن راه حلی سیاسی با مشارکت کشورهای منطقه برای کمک به مردم عراق در بدست گرفتن قدرت و پس گرفتن اداره ی کشورشان، پیروزی بزرگی بود. همزمان، در جنبش صلح ما می دانستیم که بین این زمان تا 20 و 21 اگوست سال 2011 راه پرپیچ و خمی در پیش است. اکنون کار اصلی جنبش صلح ادامه این جریان در عراق به عنوان اولویت اصلی و در معرض دید مردم قراردادن آن است. مردم از نزدیک شاهد جریاناتی هستند که در انتخابات عراق می گذرد، و ما از نزدیک شاهد ابتکار و مبارزاتی هستیم و از آن حمایت می کنیم که جنبش کارگری در عراق آن را نمایندگی می کند.
البته عراق دیگر اولویت اول جنبش صلح نیست، زیرا بیشتر مردم ما عقیده دارند که آتش جنگ عراق درحال فروکش است، و امیددارند، اگر اوضاع برهمین منوال بگردد، ارتش خارج و پایگاه های آمریکایی دایمی برچیده شود. این پایگاه ها خواسته ی اعضای کنگره ی زمان بوش بود، اما خواست عام مردم ما عدم وجود هیچ پایگاه دائمی است. به نظر می رسد که ارتش خارج خواهد شد. مشکل به کجا فرستادن این ارتش است و این که در افغانستان چه اتفاقی خواهد افتاد. و این موضوعی حساس است.
به سئوال اول تان بازمی گردیم، باوردارم که برای جنبش صلح دو مسیر وجوددارد. یکی ادامه ی راه جنبش صلحی کوچک ولی پرسروصدا، تا بازگرداندن تمام ارتش از عراق و افغانستان ، دیگری جنبش صلح است که بیشتر برروی ایجاد پیوند بین بحران اقتصادی و نظامیگری متمرکز است. این جنبش جدید در واقع یک جنبش ضد میلیتاریزم است و تلاش دارد به نوعی شالوده های اساسی سیاست خارجی آمریکا را در بلند مدت افشا کند و تصویر بزرگتری از سیاست خارجی آمریکا نشان دهد.
قدم اول نشان دادن رشد بودجه ی نظامی، اما همراه با مدنظرداشتن تاثیر وجود بیش از 700 پایگاه نظامی در سراسرجهان است. موضوع اصلی جنبش، خلع سلاح هسته ای و چگونگی کاهش تعداد سلاح های هسته ی آمریکا و نقشی ست که آمریکا از نظر اخلاقی دارد و اوباما درباره ی آن، در سال گذشته در پراگ، در سخنرانی خود در ماه آوریل برای گام برداشتن در راه حذف سلاح هسته ای صحبت کرد.
و بعد تعدادی ازموضوعات هستند که در ارتباط با نظامی گرایی و هزینه ی آن است که ضروریست جنبش بزرگتر و گسترده تری از صلح و سایر جنبش های اجتماعی – عدالت اقتصادی، اجتماعی و نژادی- همگی به آن بپردازند. کسانی هستند که می گویند خروج ارتش از عراق به سرعت کافی انجام نمی شود- البته، کاملا درست است، آنقدر که باید سریع باشد، نیست- اما موعد مقرری تعیین شده است. البته ما باید در ماه اوت بعد از آنکه آخرین گروه ارتش خارج شدند، ادعای این پیروزی را بکنیم، زیرا اگر آن ها تا آن تاریخ خارج نشوند، ما باید دوباره نیرو گرد آوریم و به پا برخیزیم و حرکتی را ایجاد کنیم، اما به نظر می آید که هیئت حاکمه ی اوباما بتواند به موعد مقرر پای بند بماند.
پلیتیکال افرز: شما اشاره کردید که مبارزه برای پایان دادن به درگیری نظامی آمریکا در افغانستان موضوع حساسی است. می توانید برخی از نکات کلیدی قانونی که مردم فعال در جنبش صلح به کمک آن ها می توانند کنگره را مجبور به تعیین تاریخی برای خروج نیروی نظامی از افغانستان و برگرداندن آن ها به کشور، توقف حرکت برای ارسال نیروهای نظامی بیشتر و موضوعاتی شبیه آن بکنند را توضیح داده و به راه های موجود برای اجرای آن اشاره کنید؟
لو بلان: افغانستان عراق نیست. ما نمی توانیم بگوئیم که خوب جنگ افغانستان جنگ دیگری برای نفت است. موضوع بسیار بزرگتر است. این جنگ بسیار بزرگتری است که آمریکا طی دهه ها درگیر آن بوده است، طی دهها سال در افغانستان و در آن نواحی. ما درباره ی مبارزه ی ژئوپلیتیکی صحبت می کنیم که در ارتباط با پاکستان و چین و هند است. یکی از مهمترین ابزار برای به جنبش درآوردن گرایش مردم به ترک نیروهای آمریکائی و ناتو از افغانستان آگاهی رسانی و آموزش مردم است.
شبکه ی پیچیده و تودرتوئی از دروغ پردازی وجوددارد که درست بعد از 11 سپتامبر هیئت حاکمه ی بوش به خورد مردم ما داد. و ما درجنبش صلح باید راه های متفاوت بسیاری در کمک به مردم برای درک این موضوع پیداکنیم که در افغانستان چه اتفاقاتی در جریان است. ایجاد فشار بر هیئت حاکمه برای مذاکره، و کمک به پشتیبانی گسترده تر بین المللی از مذاکرات بین دولت افغانستان و سایر نیروهای مسلح در دستور کار باید باشد. اکنون نیز این نوع مذاکرات صورت می گیرد، اما در پشت پرده. این مذاکرات از زمان بوش شروع شده و اکنون نیز با مدیریت هیئت حاکمه ی اوباما ادامه دارد، و هیچ راه برون رفتی از افغانستان به غیراز چنین مذاکراتی وجود نخواهد داشت.
استفاده از اهرم های قانونی هم در جریان است. هم اکنون می شنویم که هم در سنا و هم در مجلس نمایندگان، حرکتی شکل گرفته که از هیئت حاکمه ی اوباما خواسته شود موعدی برای خروج نیروها از افغانستان تعیین کند. این حرکت می تواند آغاز مناسب و مهمی باشد. این می تواند راهی برای شروع صحبت با اعضای کنگره درباره ی این موضوع باشد، اما فکر می کنم که جنبش صلح باید نسبت به این موضوع بسیار واقعبین باشد که هم در این دوره و هم احتمالا در دوره ی آینده ی بعد از انتخابات 2010، تصویب قوانین در این زمینه فوق العاده مشکل است.
اگرچه جنبش صلح برای کسب ابتکارعمل در قانونگزاری باید از مسائلی مشابه آنچه گفته شد، استفاده کند، اما ما باید بر آموزش جمعیت کف شهرها متمرکز شویم. ما باید بر بازسازی حساسیت و فشار از پائین متمرکزشویم و جنبش صلح جدیدی بسازیم که با برخی از جنبه های اصولی سیاست خارجی آمریکا مقابله کند. براساس این پلاتفرم، پایه ی سیاست خارجی آمریکا باید بر این دیپلماسی ریخته شود که آمریکا هم یکی از بسیار کشورهای دنیا است و بر برابری جایگاه همه ی کشورها تاکید دارد. این سیاستی ست که بسیاری از مردم از آن پشتیبانی کردند و به همین دلیل اوباما در انتخابات پیروز شد. وقتی شما بیش از 700 پایگاه نظامی در سراسر دنیا دارید، بنابراین جایگاه برابری هم ندارید و زمانی که شما بیش از سایر کشورها در دنیاهزینه ی نظامی می کنید ، جایگاه برابری ندارید. به عنوان جنبش صلح و عدالتخواهی، به آموزش مردم درباره ی بدیل هایی برای سیاست خارجی آمریکا می پردازیم و خواسته های خودمان از هیئت حاکمه ی اوباما درباره ی برخی از موضوع ها را عنوان می کنیم که افغانستان اولین آن هاست- یعنی مذاکره و نه افزایش نیرو و نیز این که افغانستان چاه کنده شده ای است توسط هیئت حاکمه ی بوش و نومحافظه کاران و درآمدن از آن سخت ترین کارهاست. ما باید بین اتفاقاتی که در افغانستان می افتد و خواسته ی خود از سیاست خارجی آمریکا در افغانستان، ارتباط برقرارکنیم، و تمایل خود را از چگونگی سیاست خارجی دولت بیان کنیم، و همچنین اعلام کنیم که ما خواستار این هستیم که سیاست خارجی آمریکا با سایر نقاط دنیا هماهنگ باشد. بنابراین قانونگزاری قسمت کوچکی ازبرنامه ی جنبش صلح است. موضوع مهم در برنامه آموزش عمومی، بحث عمومی است و یا صحبت ملی خودمان درباره ی این که چگونه می توان ارتش آمریکا را از افغانستان بیرون کشید.
پلیتیکال افرز: شما در مورد جنبش جدید صلحی صحبت کردید که نگاهی گسترده تر دارد و پیوند بیشتری بین موضوعات داخلی و بین المللی به وجود می آورد. آیا می توانید نمونه ای ارائه دهید که مردم به نوعی دارند به آن عمل می کنند وبه نظر موفقیت آمیز می آید و می تواند مدل خوبی برای بقیه باشد؟
لو بلان: فکر می کنم برخی ابتکارهای جالب وجوددارد که قدم های کوچک اولیه به سوی برپا ساختن این جنبش است. کانون هایی در کشور در این راستا بوجود آمده است. برای مثال در مین ، ماساچست، ایلینویز. در ماساچست، دراثر فراخوان بارنی فرانک برای کاهش 25 درصد از بودجه ی نظامی، پروژه ای در نواحی بوستون، بخصوص در درچستر و رکسبوری به رهبری گروه های اجتماعی کلید خورده و سیاه پوستان و لاتینی تبارها کارزار آموزشی ای را به راه انداخته اند که به آن " کارزار 25 درصدی" می گویند. آن ها آموزش هایی در مورد هزینه های اقتصادی جنگ و شرکت های نظامی می دهند. آن ها اجتماعات عمومی تشکیل می دهند، و عملا توجه گروه های اجتماعی را به خود جلب کرده اند که احتمالا در راهپیمایی علیه جنگ عراق شرکت نکرده بودند، و یا در برنامه های کاری خود حرکت های ضد جنگ یا ضدنظامیگرایی نداشتند. آن ها گروه هایی را دورهم گرد می آورند و در آن به آموزش چگونگی ارتباط بودجه ی نظامی با من و تو می پردازند، و چگونه می توان 25 درصد بودجه ی نظامی را کاهش داد، و برای این که آن را به واقعیت نزدیک کنیم، چکاری باید بکنیم.
در ایلینویز پروژه ای وجود دارد که گروه های صلح آن را شروع کرده اند و با گروه های اشتغال و عدالت و سایر گروه های کارگری و اجتماعی سروکار دارد. پروژه را " نیو نیودیل " می نامند. آن ها یک وب سایت دارند و جدیدا سمیناری چهارساعته داشتند که جنبش کارگری، صلح، مراقبت های بهداشتی، و مدافعان حقوق مهاجرین را دورهم گردآورد تا در مورد یک سال بعداز انتخابات اوباما به کجا می رویم، صحبت کنند. این سمینار شنبه بعد از ظهر بود و بیش از 200 نفراز کارگران، فعالین صلح، و از گروه های دیگر، به واسطه ی این که مردم کف جامعه درمورد آینده ی کشور بسیار حساسند، به این گفتگو آمده بودند .
در دوران هشت ساله ی حکومت بوش درس های زیادی یاد گرفته ایم، و یکی از آن درس ها این بود که هرچند جنبش ها، جنبش مراقبت های بهداشتی، جنبش کارگری و جنبش حقوق مهاجرین برنامه ی بسیار مشخصی دارند، و با تمام وجود برای واردکردن فشار مردم کف جامعه به هیئت حاکمه ی بوش و کنگره سر موضوع مورد علاقه ی خود تلاش می کردند، ولی متحد عمل نمی کردند. اکنون آگاهی کاملی درباره ی ضرورت عمل متحد، همبستگی بین جنبش ها، این که این چیزهایی واقعا به هم مرتبط هستند، و این واقعیت که جنگ و سیاست خارجی چیزی است که اجتماعات و طبقه ی کارگر باید بطور قطع آن را هدف قرار دهند.
پلیتیکال افرز: شما سیاست سلاح های هسته ای رئیس جمهور را چگونه ارزیابی می کنید؟ در رابطه با جنبش صلح و سایر چیزها که شما درموردش صحبت کردید، چه امکاناتی را پدید می آورد؟
لو بلان: سال گذشته اوباما سخنرانی ای در پراگ کرد که رئوس مطالب آن ضرورت اخلاقی آمریکا برای برداشتن گام هایی به سوی دنیایی خالی از اسلحه ی هسته ای بود. مردم سراسر دنیا نفس راحتی کشیدند، زیرا این موضع نه تنها با مواضع هیئت حاکمه ی بوش، بلکه با مواضع تمامی هیئت حاکمه های قبلی نیز بسیار فرق داشت. اما اکنون در هیئت حاکمه ی اوباما جدل سختی بین شورای امنیت ملی، پنتاگون و کاخ سفید درباره ی استراتژی سلاح هسته ای وجوددارد. هر رئیس جمهوری باید سیاست های کلان خود را در این زمینه ارائه دهد. گزارش قرار بود دسامبر منتشر شود، بعد به ژانویه افتاد، و بعد به فوریه، و حالا حداقل تا آوریل به تعویق افتاده است.
طبق گزارشات نیویورک تایمز و سایر روزنامه ها جدل شکل گرفته برسر تعریف لحظه ایست که باید از سلاح هسته ای عملا استفاده شود. این واضح است که اوباما احتمالا شخصا بیش از هر رئیس جمهور دیگری که ما داشتیم برای کاهش سلاح هسته ای انباشته شده و دنیای خالی از سلاح هسته ای تلاش کرده است. اما واقعیت این است که نیروهای بسیار قدرتمندی وجوددارند که تنها راه حفظ موقعیت برتر اقتصادی و سیاسی آمریکا را استفاده از سلاح هسته ای به عنوان اساس، سد، و روش به پیش بردن سیاست خارجی- و کنترل کسانی می دانند که به سلاح های هسته ای دسترسی دارند. البته، این تئوری متداول نیست.
به دنیای امروز نگاه کنید، واقعیت این است که آمریکا دیگر نمی تواند برروی این که چه کسی سلاح هسته ای داشته باشد و یا چه کسی اجازه ی استفاده از آن را دارد کنترلی داشته باشد. و از تجربه ی وحشتناک 11 سپتامبر واضح است که مهم نیست چقدر سلاح هسته ای داشته باشید، این سلاح ها برای امنیت ملی کارایی چندانی هم ندارند. حرکتی برای خلع سلاح هسته ای در آمریکا و سراسر جهان در حال بازسازی ست. و اساس این تفکر بر این پایه گذاشته شده که اگر اوباما بتواند با کسانی که می خواهند برتری در سلاح های هسته ای را حفظ کنند، به چالش بپردازد، این چالش منجر به ایجاد جنبشی از کف جامعه خواهدشد. این درست مشابه جنبش دهه ی 80 است که موافقتنامه ی خلع سلاح هسته ای را کامل و دولت آمریکا را مجبور به امضای پیمان نامه ها کرد. اما ما اکنون در نقطه ای قرار داریم که مقاوله نامه ی جامع محدودیت آزمایش های هسته ای باقی مانده از دوران کلینتون برای سال ها در سنا خاک می خورد و بعد از آن که رد شد، دیگر هیچگاه برای رای گیری مطرح نشده است. همچنین برای مقاوله نامه ی استارت ( مقاوله ی استراتژیک کاهش سلاح) با روسیه، که در دسامبر به پایان رسید و مذاکرات مربوطه ادامه دارد، اگر آن لایحه دراین نقطه به سنا برده شود، درست مثل بسیاری از لوایح قانونی که هیئت حاکمه ی اوباما از آن ها پشتیبانی می کند، به سرنوشت بدی دچار خواهد شد.
ما داریم براساس احساسات ضد جنگی که هنوز در کشور ما بسیار قوی است، برای بازسازی جنبش خلع سلاح هسته ای در کف جامعه، تلاش خود را می کنیم و مروج این دید هستیم که بهترین روش برای تغییر سیاست خارجی آمریکا، نه تنها گام برداشتن آمریکا در راه کاهش ذخایر هسته ای خود، بلکه همچنین برداشتن گام هایی جدی برای رساندن این پیام به دنیا است که آمریکا برای مذاکره بر سر موضوع معاهده ی جامع محدودیت آزمایش هسته ای، یک میثاق هسته ای واقعی، سندی واقعی که خطوط راهنما و موعد مقرر برای خلع سلاح را تعیین کند، و کلا خلع سلاح کامل هسته ای، آمادگی دارد.
پیمان نامه ی عدم گسترش سلاح هسته ای سازمان ملل هر پنج سال یکبار بازبینی می شود. این پیمان از سال 1970 شروع شد و اکثریت کشورها هم آن را امضاکرده اند. سازمان ملل هر پنج سال پیشرفت اجرای این پیمان نامه را بازبینی می کند. این اولین بازبینی تحت نظر هیئت حاکمه ی اوباما می باشد، و هزاران فعال و سازمان خلع سلاح برای کنفرانس بازبینی سازمان ملل درحال آمدن به نیویورک اند.
ما امیدواریم که این فرصتی برای جنبش صلح و خلع سلاح هسته ای آمریکا باشد تا صدای حمایت کف جامعه از هیئت حاکمه ی اوباما نه تنها برای ادامه ی مذاکره ی پیمان نامه ی استارت، بلکه برای برداشتن گام های فوق العاده، مثلا تصمیم هیئت حاکمه ی اوباما مبنی بر لغو آماده باش برای وارد آوردن ضربه ی اول، یعنی آمادگی برای حمله ی هسته ای علیه کشوری دیگر در عرض یک دقیقه، را بگوش مردم برساند. به نظر ما چنین آماده باش هایی لازم نیست.
بعداز خاتمه ی جنگ سرد، مردم بر این باور بودند که با دنیای جدیدی روبرو خواهند بود، اما یکی از آثار و یادگارهای جنگ سرد وجود سلاح هسته ای است که هنوز هم شهرهای مهم روسیه را هدف گرفته اند و درحال آماده باش برای وارد آوردن ضربه ی اول اند. یکی از اقداماتی که هیئت حاکمه ی اوباما می تواند بکند خارج کردن آن سلاح ها از حالت آماده باش است، که بدین نحو احتمال وقوع تصادف را به شدت کاهش می دهد، و این پیام را به دنیا خواهد رساند که ما در حال دورشدن از بهبهه ی جنگ هسته ای هستیم.
ما در کمک به آموزش مردم درباره ی نه تنها خطر سلاح هسته ای، بلکه چرا سلاح های هسته ای در قرن 21 برای داشتن امنیت ملی قدرتمند ضرورت وجودی ندارند، و نشان دادن این که چه چیزی می تواند جای آن را بگیرد، راه درازی را درپیش داریم. بدیل سیاست خارجی چه می تواندباشد؟ اکنون هیئت حاکمه ی اوباما بیشترین میزان افزایش در بودجه ی تحقیقات هسته ای طی دهه ها را پیشنهاد داده است. و این تن دادن به هشدارهای جناح راست کنگره بود که در شروع سال جدید ، با امضای 40 جمهوریخواه و یک دمکرات سابق از کانکتیکات بر پای نامه ای برای هیئت حاکمه ی اوباما بودجه ی جدیدی را در راه مدرن کردن و نوسازی سلاح های هسته ای موجود طلب می کرد و بیان می داشت آن ها پیمان نامه های مبنی برکاهش سلاح های اتمی را امضا نکرده و به تصویب نخواهند رساند.
یکی از چیزهایی که ما تلاش می کنیم در جنبش صلح و خلع سلاح انجام دهیم، مطرح کردن این موضوع است که نه تنها برای مدرنیزه کردن سلاح های هسته ای پول بیشتری از سوی هیئت حاکمه ی اوباما پیشنهاد شده، بلکه برای بهبود سلاح های عرفی نیز بودجه هایی اختصاص داده شده است. چشم انداز هیئت حاکمه این است که اسلحه های عرفی ای وجوددارند که می تواند به اندازه ی سلاح های هسته ای، و سلاح های هسته ای آماده به شلیک کارا و بازدارنده باشند.
بنابراین ما اینجا شمشیری دولبه داریم. شما واقعا نمی توانید فقط برای خلع سلاح اتمی و کاهش ذخایر سلاح های هسته ای مبارزه کنید. ما باید برعلیه ایده ی اجتناب ناپذیری جنگ و یا این مسئله هم مبارزه کنیم که سلاح های عرفی ای هم وجود دارد که ازکشور حمایت می کنند. سلاح اصلی مورد نیاز ما یک سیاست خارجی جدید بر پایه ی دیپلماسی است. این که هیئت حاکمه ی اوباما برسر موضوع سیاست جدید سلاح هسته ای مجادله می کند و قدم هایی برای دورشدن از سیاست سلاح هسته ای برمی دارد که دهها سال حاکم بوده، فرصت بزرگی است. از سوی دیگر، این مبارزه ای نیست که بدون به میدان کشیدن طیف وسیع نظامیان و موضوعات سیاست خارجی برپاشود.
امیدوارم که در ماه مه شاهد حضور هزاران هزار نفر از مردم آمریکا با پیام "اکنون زمان خلع سلاح به نفع عدالت و صلح، ایجاد اشتغال، مراقبت های بهداشتی فرا رسیده، و اکنون زمان از بین بردن سلاح های هسته ای و کاهش هزینه های نظامی است" باشیم که از میان خیابان منهتن به سوی سازمان ملل راه پیمایی می کنند. هزاران نفر از سراسر دنیا می آیند. دو هزارنفر از ژاپن می آیند که در بین آن ها نمایندگان زیادی از طبقه ی کارگر حضوردارند. به منظور شرکت در گردهمایی سازمان های غیردولتی، در کنفرانسی بین المللی در کلیسای ریروساید که از 30 آوریل تا اول ماه مه تشکیل می شود، هزاران نفر از قاره های مختلف به اینجا می آیند. یک راهپیمائی نیز در دوم ماه مه بر پا می شود. بنابراین فرصتی برای اعلام خواسته های ما وجود خواهد داشت، اما کار واقعی بعد از آن کنفرانس بین المللی و بعداز آن تظاهرات بین المللی صورت خواهدگرفت، و آن ادامه ی کار دربین مردم کف جامعه، و دادن آگاهی به مردم درباره ی خطر سلاح های هسته ای ست.
برگردان: هما احمدزاده
پلیتیکال افرز: به نظر می رسد بحران اقتصادی و مجادله ها بر سر مراقبت های بهداشتی، جنبش صلح را از اولویت انداخته است. به نظر شما، برای این که جنبش صلح جایگاه خود را دوباره بدست بیاورد، چه باید کرد؟
لوبلان : جنبش صلح در نتیجه ی حاصل شده از انتخابات سال 2008 نقش مهمی ایفا کرد، و برای هرکسی که کتاب بازی تغییر نوشته ی جان هیلمن و مارک هلپرین را خوانده و درجنبش ضد جنگ عراق هم فعال بوده باشد، روشن است که این جنبش موجب تغییر می شود.
در پشت صحنه ی ستادها های انتخاباتی، هم در جریان انتخابات اولیه بین دمکرات ها و هم در انتخابات اصلی، افراد در مورد موضعی که کاندیداها می گرفتند، حساس بودند، زیرا می دانستند که نیروی کف جامعه با جنگ عراق مخالف است.
اکنون جنبش صلح در دوره ی انتقالی قراردارد، انتقال از داشتن نقشی تاریخی به تبدیل شدن به جنبشی قاطع و فعال در یکی از حساس ترین موضوعات مطرح در کشور. اکنون سازمان هایی که در کف جامعه شکل گرفته و ائتلاف ملی تشکیل داده و توانسته اند صدها هزار نفر را به حرکت درآورند، در حال انتقال از آن لحظه ی تاریخی به دورانی هستند که باید نوع جدیدی از جنبش صلح را در کف جامعه بسازند، جنبش صلحی که به موضوعات پیوند زده شود و براساس ارتباط با سایر جنبش ها و تطبیق با بحران اقتصادی، سازماندهی مجدد شود.
بسیاری از سازمانگران در سطح محلی و ملی با این موضوع درگیر هستند که چگونه جنبش جدید صلح را بسازند. جنبش جدید صلح باید راهی بیابد تا به درک مردم از تاثیر جنگ و هزینه ی جنگ بر زندگی، و اولویت بندی هزینه های دولت فدرال، کمک کند. اکنون 57 درصد هزینه ی اختیاری فدرال صرف آمادگی برای جنگ، و بودجه ی نظامی می شود. جابجایی اساسی در اولویت بندی در هزینه ها یک ضرورت است. بنابراین جنبش جدید صلح ، باید اساسا یک جنبش صلح و عدالتخواهی باشد. این جنبش در زمینه ی ایجاد ارتباط بین چیزهایی که از جامعه ی ما دریغ می شود، مانند خدمات عمومی، و مبارزه برای باز پس گرفتن پولی که از این چرخه خارج می شود، و کاهش بودجه های نظامی و انتقال آن پول به بودجه ی آموزش، مراقبت های بهداشتی، و بازسازی های زیرساخت های اقتصادی فعال می شود. بعضی چیزها در بودجه ی نظامی هست که نه تنها نباید کاهش پیدا کند، بلکه در واقع باید افزایش یابد: ما درباره ی موضوعاتی مانند افزایش مزایای نظامیان بازنشسته و چگونگی خلاصی یافتن از مسئله ی سلاح های هسته ای صحبت می کنیم. بطورتاریخی قسمت انبوهی از افزایش بودجه ی نظامی، صرف آزمایشگاه های سلاح های هسته ای برای تحقیق و ایجاد سلاح های هسته ای جدید شده است، در حالی که در واقع باید صرف چگونگی نابودی بمب های اتمی و زمان کاهش ذخایر سلاح های هسته ای بشود. این چیزی است که دنیای امروزه به آن نیاز دارد.
گروه های زیادی در سطح محلی، به خصوص در جوامع رنگین پوستان و مهاجرین، هستند که همواره گرایش های شدید ضد جنگ عراق و اکنون افغانستان دارند، و همواره از برداشت شخصی و دیدی بسیار باز و روشن از سیاست خارجی و تاثیر سیاست خارجی آمریکا برروی کشور و زندگی شهری بهره مند اند. بسیاری از مردم به واسطه ی جنگ و اشغال کشورشان، و جنگ اقتصادی ای که نتیجه ی سیاست های خارجی آمریکاست، از کشورشان بیرون رانده شده اند.
در اجتماعات رنگین پوستان میزان بیکاری بسیار بالاست و کاهش بودجه در سطح ملی و محلی برای آن ها بسیار ضربه زننده است، مردم درک می کنند که برای خدمت انسانی به پول بیشتری نیازاست و هزینه های عظیم نظامی، تلف کردن منابع مالی است. برای مثال، نهادهای بسیاری، مانند پروژه ی اولویت های ملی ، نشان داده اند که هزینه کردن برای آموزش سه برابر هزینه ی پول در سیستم تولید جنگ افراز شغل می آفریند. مک کین و اوباما هردو این پلاتفرم را پیش می بردند که اتلاف در بودجه ی نظامی وجود دارد و بارنی فرانک نماینده ی پارلمان دمکرات حدود یک سال پیش اعلام کرد که بدون تاثیرگذاری و تخریب روش اساسی امنیت ملی، می توان 25 درصد بودجه ی ارتش را کاهش داد.
جنبش جدید صلح باید فرایندی را شروع کند که نه تنها برای تغییر اولویت های بودجه فدرال فراخوان دهد، بلکه باید خط به خط بودجه را بررسی کند و هدفش یافتن سیستم های تولید جنگ افزاری باشد که به دلیل اضافه هزینه و سودجویی از جنگ شکل گرفته اند و باید هزینه ی آن ها کاهش یابد و همزمان در مناطقی که این پیگیری موجب کاهش شغل در آنجا می شود، با نمایندگان کنگره ی در آن محدوده همکاری کنند. برای مثال هواپیماهای اف 22 در چهل و دو ایالت تولید می شوند، و هواپیماهای اف 22 سال گذشته این واقعیت را روشن کرد که وقتی بودجه ی نظامی در قسمت سیستم های تولید جنگ افزار کاهش می یابد، برسطح اشتغال در سطح محلی تاثیر می گذارد. این بدین معناست که در بحران اقتصادی ایجاد شده، نیروی کار، جنبش صلح و مقامات رسمی انتخاب شده ی محلی باید با اعضای کنگره برای ایجاد مدل های اقتصادی پایدار به منظور روبروشدن با تاثیر کاهش هزینه ی سیستم های تولید جنگ افزار بر سطح اشتغال محلی همکاری کنند.
می خواهم بگویم که ما به نوع جدیدی از جنبش صلح احتیاج داریم که نه تنها مستقیما به هزینه ی اقتصادی جنگ و مصارف پول در جنگ می پردازد، بلکه همزمان به هزینه ی انسانی، هزینه ی انسانی سربازها، مردم کشورهای عراق و افغانستان، و همچنین به هزینه ی انسانی در جوامع ما، جایی نیز می پردازد که بیکاری به سرعت برق افزایش می یابد و چشم اندازی از پایان گرفتن آن نیست.
پلیتیکال افرز: عراق به غیراز انتخابات اخیر از تیتز روزنامه ها و اخبار خارج شده. ارزیابی شما از جهت گیری های اخیر آمریکا در عراق چیست؟ آیا جهت گیری صحیحی کرده است؟ آیا سرعت لازم را دارد؟
لوبلان: فکر می کنم در دوران بوش، جنبش صلح به چندین پیروزی بزرگ دست یافت، اما چند پیروزی کوچک هم داشت، مانند افزایش تعداد اعضای کنگره ای که علیه اختصاص بودجه به جنگ عراق رای دادند. بزرگترین پیروزی ما این بود که ما، یعنی جنبش صلح، در شکست مک کین نقش مهمی را اجرا کردیم.
یکی از دلایل این بود که اوباما از همان ابتدای کار، حتی پیش از این که سناتور شود، با جنگ مخالفت کرد و در بزرگترین تظاهرات صلح در شیکاگو در جریان جنگ عراق سخنرانی کرد. او قول داد که یکی از اولین چیزهایی که پس از انتخاب شدن انجام دهد، گردآوردن مشاوران نظامی خود و تعیین تاریخ معینی برای خروج از عراق باشد. دومین قول وی، که وی به آن نیز کاملا پایبند بود، این بود که تعداد نظامیان در افغانستان را افزایش خواهد داد. بنابراین به نوعی، سخنرانی وی در فوریه ی گذشته درباره ی تاریخ خروج قطعی، و ضرورت یافتن راه حلی سیاسی با مشارکت کشورهای منطقه برای کمک به مردم عراق در بدست گرفتن قدرت و پس گرفتن اداره ی کشورشان، پیروزی بزرگی بود. همزمان، در جنبش صلح ما می دانستیم که بین این زمان تا 20 و 21 اگوست سال 2011 راه پرپیچ و خمی در پیش است. اکنون کار اصلی جنبش صلح ادامه این جریان در عراق به عنوان اولویت اصلی و در معرض دید مردم قراردادن آن است. مردم از نزدیک شاهد جریاناتی هستند که در انتخابات عراق می گذرد، و ما از نزدیک شاهد ابتکار و مبارزاتی هستیم و از آن حمایت می کنیم که جنبش کارگری در عراق آن را نمایندگی می کند.
البته عراق دیگر اولویت اول جنبش صلح نیست، زیرا بیشتر مردم ما عقیده دارند که آتش جنگ عراق درحال فروکش است، و امیددارند، اگر اوضاع برهمین منوال بگردد، ارتش خارج و پایگاه های آمریکایی دایمی برچیده شود. این پایگاه ها خواسته ی اعضای کنگره ی زمان بوش بود، اما خواست عام مردم ما عدم وجود هیچ پایگاه دائمی است. به نظر می رسد که ارتش خارج خواهد شد. مشکل به کجا فرستادن این ارتش است و این که در افغانستان چه اتفاقی خواهد افتاد. و این موضوعی حساس است.
به سئوال اول تان بازمی گردیم، باوردارم که برای جنبش صلح دو مسیر وجوددارد. یکی ادامه ی راه جنبش صلحی کوچک ولی پرسروصدا، تا بازگرداندن تمام ارتش از عراق و افغانستان ، دیگری جنبش صلح است که بیشتر برروی ایجاد پیوند بین بحران اقتصادی و نظامیگری متمرکز است. این جنبش جدید در واقع یک جنبش ضد میلیتاریزم است و تلاش دارد به نوعی شالوده های اساسی سیاست خارجی آمریکا را در بلند مدت افشا کند و تصویر بزرگتری از سیاست خارجی آمریکا نشان دهد.
قدم اول نشان دادن رشد بودجه ی نظامی، اما همراه با مدنظرداشتن تاثیر وجود بیش از 700 پایگاه نظامی در سراسرجهان است. موضوع اصلی جنبش، خلع سلاح هسته ای و چگونگی کاهش تعداد سلاح های هسته ی آمریکا و نقشی ست که آمریکا از نظر اخلاقی دارد و اوباما درباره ی آن، در سال گذشته در پراگ، در سخنرانی خود در ماه آوریل برای گام برداشتن در راه حذف سلاح هسته ای صحبت کرد.
و بعد تعدادی ازموضوعات هستند که در ارتباط با نظامی گرایی و هزینه ی آن است که ضروریست جنبش بزرگتر و گسترده تری از صلح و سایر جنبش های اجتماعی – عدالت اقتصادی، اجتماعی و نژادی- همگی به آن بپردازند. کسانی هستند که می گویند خروج ارتش از عراق به سرعت کافی انجام نمی شود- البته، کاملا درست است، آنقدر که باید سریع باشد، نیست- اما موعد مقرری تعیین شده است. البته ما باید در ماه اوت بعد از آنکه آخرین گروه ارتش خارج شدند، ادعای این پیروزی را بکنیم، زیرا اگر آن ها تا آن تاریخ خارج نشوند، ما باید دوباره نیرو گرد آوریم و به پا برخیزیم و حرکتی را ایجاد کنیم، اما به نظر می آید که هیئت حاکمه ی اوباما بتواند به موعد مقرر پای بند بماند.
پلیتیکال افرز: شما اشاره کردید که مبارزه برای پایان دادن به درگیری نظامی آمریکا در افغانستان موضوع حساسی است. می توانید برخی از نکات کلیدی قانونی که مردم فعال در جنبش صلح به کمک آن ها می توانند کنگره را مجبور به تعیین تاریخی برای خروج نیروی نظامی از افغانستان و برگرداندن آن ها به کشور، توقف حرکت برای ارسال نیروهای نظامی بیشتر و موضوعاتی شبیه آن بکنند را توضیح داده و به راه های موجود برای اجرای آن اشاره کنید؟
لو بلان: افغانستان عراق نیست. ما نمی توانیم بگوئیم که خوب جنگ افغانستان جنگ دیگری برای نفت است. موضوع بسیار بزرگتر است. این جنگ بسیار بزرگتری است که آمریکا طی دهه ها درگیر آن بوده است، طی دهها سال در افغانستان و در آن نواحی. ما درباره ی مبارزه ی ژئوپلیتیکی صحبت می کنیم که در ارتباط با پاکستان و چین و هند است. یکی از مهمترین ابزار برای به جنبش درآوردن گرایش مردم به ترک نیروهای آمریکائی و ناتو از افغانستان آگاهی رسانی و آموزش مردم است.
شبکه ی پیچیده و تودرتوئی از دروغ پردازی وجوددارد که درست بعد از 11 سپتامبر هیئت حاکمه ی بوش به خورد مردم ما داد. و ما درجنبش صلح باید راه های متفاوت بسیاری در کمک به مردم برای درک این موضوع پیداکنیم که در افغانستان چه اتفاقاتی در جریان است. ایجاد فشار بر هیئت حاکمه برای مذاکره، و کمک به پشتیبانی گسترده تر بین المللی از مذاکرات بین دولت افغانستان و سایر نیروهای مسلح در دستور کار باید باشد. اکنون نیز این نوع مذاکرات صورت می گیرد، اما در پشت پرده. این مذاکرات از زمان بوش شروع شده و اکنون نیز با مدیریت هیئت حاکمه ی اوباما ادامه دارد، و هیچ راه برون رفتی از افغانستان به غیراز چنین مذاکراتی وجود نخواهد داشت.
استفاده از اهرم های قانونی هم در جریان است. هم اکنون می شنویم که هم در سنا و هم در مجلس نمایندگان، حرکتی شکل گرفته که از هیئت حاکمه ی اوباما خواسته شود موعدی برای خروج نیروها از افغانستان تعیین کند. این حرکت می تواند آغاز مناسب و مهمی باشد. این می تواند راهی برای شروع صحبت با اعضای کنگره درباره ی این موضوع باشد، اما فکر می کنم که جنبش صلح باید نسبت به این موضوع بسیار واقعبین باشد که هم در این دوره و هم احتمالا در دوره ی آینده ی بعد از انتخابات 2010، تصویب قوانین در این زمینه فوق العاده مشکل است.
اگرچه جنبش صلح برای کسب ابتکارعمل در قانونگزاری باید از مسائلی مشابه آنچه گفته شد، استفاده کند، اما ما باید بر آموزش جمعیت کف شهرها متمرکز شویم. ما باید بر بازسازی حساسیت و فشار از پائین متمرکزشویم و جنبش صلح جدیدی بسازیم که با برخی از جنبه های اصولی سیاست خارجی آمریکا مقابله کند. براساس این پلاتفرم، پایه ی سیاست خارجی آمریکا باید بر این دیپلماسی ریخته شود که آمریکا هم یکی از بسیار کشورهای دنیا است و بر برابری جایگاه همه ی کشورها تاکید دارد. این سیاستی ست که بسیاری از مردم از آن پشتیبانی کردند و به همین دلیل اوباما در انتخابات پیروز شد. وقتی شما بیش از 700 پایگاه نظامی در سراسر دنیا دارید، بنابراین جایگاه برابری هم ندارید و زمانی که شما بیش از سایر کشورها در دنیاهزینه ی نظامی می کنید ، جایگاه برابری ندارید. به عنوان جنبش صلح و عدالتخواهی، به آموزش مردم درباره ی بدیل هایی برای سیاست خارجی آمریکا می پردازیم و خواسته های خودمان از هیئت حاکمه ی اوباما درباره ی برخی از موضوع ها را عنوان می کنیم که افغانستان اولین آن هاست- یعنی مذاکره و نه افزایش نیرو و نیز این که افغانستان چاه کنده شده ای است توسط هیئت حاکمه ی بوش و نومحافظه کاران و درآمدن از آن سخت ترین کارهاست. ما باید بین اتفاقاتی که در افغانستان می افتد و خواسته ی خود از سیاست خارجی آمریکا در افغانستان، ارتباط برقرارکنیم، و تمایل خود را از چگونگی سیاست خارجی دولت بیان کنیم، و همچنین اعلام کنیم که ما خواستار این هستیم که سیاست خارجی آمریکا با سایر نقاط دنیا هماهنگ باشد. بنابراین قانونگزاری قسمت کوچکی ازبرنامه ی جنبش صلح است. موضوع مهم در برنامه آموزش عمومی، بحث عمومی است و یا صحبت ملی خودمان درباره ی این که چگونه می توان ارتش آمریکا را از افغانستان بیرون کشید.
پلیتیکال افرز: شما در مورد جنبش جدید صلحی صحبت کردید که نگاهی گسترده تر دارد و پیوند بیشتری بین موضوعات داخلی و بین المللی به وجود می آورد. آیا می توانید نمونه ای ارائه دهید که مردم به نوعی دارند به آن عمل می کنند وبه نظر موفقیت آمیز می آید و می تواند مدل خوبی برای بقیه باشد؟
لو بلان: فکر می کنم برخی ابتکارهای جالب وجوددارد که قدم های کوچک اولیه به سوی برپا ساختن این جنبش است. کانون هایی در کشور در این راستا بوجود آمده است. برای مثال در مین ، ماساچست، ایلینویز. در ماساچست، دراثر فراخوان بارنی فرانک برای کاهش 25 درصد از بودجه ی نظامی، پروژه ای در نواحی بوستون، بخصوص در درچستر و رکسبوری به رهبری گروه های اجتماعی کلید خورده و سیاه پوستان و لاتینی تبارها کارزار آموزشی ای را به راه انداخته اند که به آن " کارزار 25 درصدی" می گویند. آن ها آموزش هایی در مورد هزینه های اقتصادی جنگ و شرکت های نظامی می دهند. آن ها اجتماعات عمومی تشکیل می دهند، و عملا توجه گروه های اجتماعی را به خود جلب کرده اند که احتمالا در راهپیمایی علیه جنگ عراق شرکت نکرده بودند، و یا در برنامه های کاری خود حرکت های ضد جنگ یا ضدنظامیگرایی نداشتند. آن ها گروه هایی را دورهم گرد می آورند و در آن به آموزش چگونگی ارتباط بودجه ی نظامی با من و تو می پردازند، و چگونه می توان 25 درصد بودجه ی نظامی را کاهش داد، و برای این که آن را به واقعیت نزدیک کنیم، چکاری باید بکنیم.
در ایلینویز پروژه ای وجود دارد که گروه های صلح آن را شروع کرده اند و با گروه های اشتغال و عدالت و سایر گروه های کارگری و اجتماعی سروکار دارد. پروژه را " نیو نیودیل " می نامند. آن ها یک وب سایت دارند و جدیدا سمیناری چهارساعته داشتند که جنبش کارگری، صلح، مراقبت های بهداشتی، و مدافعان حقوق مهاجرین را دورهم گردآورد تا در مورد یک سال بعداز انتخابات اوباما به کجا می رویم، صحبت کنند. این سمینار شنبه بعد از ظهر بود و بیش از 200 نفراز کارگران، فعالین صلح، و از گروه های دیگر، به واسطه ی این که مردم کف جامعه درمورد آینده ی کشور بسیار حساسند، به این گفتگو آمده بودند .
در دوران هشت ساله ی حکومت بوش درس های زیادی یاد گرفته ایم، و یکی از آن درس ها این بود که هرچند جنبش ها، جنبش مراقبت های بهداشتی، جنبش کارگری و جنبش حقوق مهاجرین برنامه ی بسیار مشخصی دارند، و با تمام وجود برای واردکردن فشار مردم کف جامعه به هیئت حاکمه ی بوش و کنگره سر موضوع مورد علاقه ی خود تلاش می کردند، ولی متحد عمل نمی کردند. اکنون آگاهی کاملی درباره ی ضرورت عمل متحد، همبستگی بین جنبش ها، این که این چیزهایی واقعا به هم مرتبط هستند، و این واقعیت که جنگ و سیاست خارجی چیزی است که اجتماعات و طبقه ی کارگر باید بطور قطع آن را هدف قرار دهند.
پلیتیکال افرز: شما سیاست سلاح های هسته ای رئیس جمهور را چگونه ارزیابی می کنید؟ در رابطه با جنبش صلح و سایر چیزها که شما درموردش صحبت کردید، چه امکاناتی را پدید می آورد؟
لو بلان: سال گذشته اوباما سخنرانی ای در پراگ کرد که رئوس مطالب آن ضرورت اخلاقی آمریکا برای برداشتن گام هایی به سوی دنیایی خالی از اسلحه ی هسته ای بود. مردم سراسر دنیا نفس راحتی کشیدند، زیرا این موضع نه تنها با مواضع هیئت حاکمه ی بوش، بلکه با مواضع تمامی هیئت حاکمه های قبلی نیز بسیار فرق داشت. اما اکنون در هیئت حاکمه ی اوباما جدل سختی بین شورای امنیت ملی، پنتاگون و کاخ سفید درباره ی استراتژی سلاح هسته ای وجوددارد. هر رئیس جمهوری باید سیاست های کلان خود را در این زمینه ارائه دهد. گزارش قرار بود دسامبر منتشر شود، بعد به ژانویه افتاد، و بعد به فوریه، و حالا حداقل تا آوریل به تعویق افتاده است.
طبق گزارشات نیویورک تایمز و سایر روزنامه ها جدل شکل گرفته برسر تعریف لحظه ایست که باید از سلاح هسته ای عملا استفاده شود. این واضح است که اوباما احتمالا شخصا بیش از هر رئیس جمهور دیگری که ما داشتیم برای کاهش سلاح هسته ای انباشته شده و دنیای خالی از سلاح هسته ای تلاش کرده است. اما واقعیت این است که نیروهای بسیار قدرتمندی وجوددارند که تنها راه حفظ موقعیت برتر اقتصادی و سیاسی آمریکا را استفاده از سلاح هسته ای به عنوان اساس، سد، و روش به پیش بردن سیاست خارجی- و کنترل کسانی می دانند که به سلاح های هسته ای دسترسی دارند. البته، این تئوری متداول نیست.
به دنیای امروز نگاه کنید، واقعیت این است که آمریکا دیگر نمی تواند برروی این که چه کسی سلاح هسته ای داشته باشد و یا چه کسی اجازه ی استفاده از آن را دارد کنترلی داشته باشد. و از تجربه ی وحشتناک 11 سپتامبر واضح است که مهم نیست چقدر سلاح هسته ای داشته باشید، این سلاح ها برای امنیت ملی کارایی چندانی هم ندارند. حرکتی برای خلع سلاح هسته ای در آمریکا و سراسر جهان در حال بازسازی ست. و اساس این تفکر بر این پایه گذاشته شده که اگر اوباما بتواند با کسانی که می خواهند برتری در سلاح های هسته ای را حفظ کنند، به چالش بپردازد، این چالش منجر به ایجاد جنبشی از کف جامعه خواهدشد. این درست مشابه جنبش دهه ی 80 است که موافقتنامه ی خلع سلاح هسته ای را کامل و دولت آمریکا را مجبور به امضای پیمان نامه ها کرد. اما ما اکنون در نقطه ای قرار داریم که مقاوله نامه ی جامع محدودیت آزمایش های هسته ای باقی مانده از دوران کلینتون برای سال ها در سنا خاک می خورد و بعد از آن که رد شد، دیگر هیچگاه برای رای گیری مطرح نشده است. همچنین برای مقاوله نامه ی استارت ( مقاوله ی استراتژیک کاهش سلاح) با روسیه، که در دسامبر به پایان رسید و مذاکرات مربوطه ادامه دارد، اگر آن لایحه دراین نقطه به سنا برده شود، درست مثل بسیاری از لوایح قانونی که هیئت حاکمه ی اوباما از آن ها پشتیبانی می کند، به سرنوشت بدی دچار خواهد شد.
ما داریم براساس احساسات ضد جنگی که هنوز در کشور ما بسیار قوی است، برای بازسازی جنبش خلع سلاح هسته ای در کف جامعه، تلاش خود را می کنیم و مروج این دید هستیم که بهترین روش برای تغییر سیاست خارجی آمریکا، نه تنها گام برداشتن آمریکا در راه کاهش ذخایر هسته ای خود، بلکه همچنین برداشتن گام هایی جدی برای رساندن این پیام به دنیا است که آمریکا برای مذاکره بر سر موضوع معاهده ی جامع محدودیت آزمایش هسته ای، یک میثاق هسته ای واقعی، سندی واقعی که خطوط راهنما و موعد مقرر برای خلع سلاح را تعیین کند، و کلا خلع سلاح کامل هسته ای، آمادگی دارد.
پیمان نامه ی عدم گسترش سلاح هسته ای سازمان ملل هر پنج سال یکبار بازبینی می شود. این پیمان از سال 1970 شروع شد و اکثریت کشورها هم آن را امضاکرده اند. سازمان ملل هر پنج سال پیشرفت اجرای این پیمان نامه را بازبینی می کند. این اولین بازبینی تحت نظر هیئت حاکمه ی اوباما می باشد، و هزاران فعال و سازمان خلع سلاح برای کنفرانس بازبینی سازمان ملل درحال آمدن به نیویورک اند.
ما امیدواریم که این فرصتی برای جنبش صلح و خلع سلاح هسته ای آمریکا باشد تا صدای حمایت کف جامعه از هیئت حاکمه ی اوباما نه تنها برای ادامه ی مذاکره ی پیمان نامه ی استارت، بلکه برای برداشتن گام های فوق العاده، مثلا تصمیم هیئت حاکمه ی اوباما مبنی بر لغو آماده باش برای وارد آوردن ضربه ی اول، یعنی آمادگی برای حمله ی هسته ای علیه کشوری دیگر در عرض یک دقیقه، را بگوش مردم برساند. به نظر ما چنین آماده باش هایی لازم نیست.
بعداز خاتمه ی جنگ سرد، مردم بر این باور بودند که با دنیای جدیدی روبرو خواهند بود، اما یکی از آثار و یادگارهای جنگ سرد وجود سلاح هسته ای است که هنوز هم شهرهای مهم روسیه را هدف گرفته اند و درحال آماده باش برای وارد آوردن ضربه ی اول اند. یکی از اقداماتی که هیئت حاکمه ی اوباما می تواند بکند خارج کردن آن سلاح ها از حالت آماده باش است، که بدین نحو احتمال وقوع تصادف را به شدت کاهش می دهد، و این پیام را به دنیا خواهد رساند که ما در حال دورشدن از بهبهه ی جنگ هسته ای هستیم.
ما در کمک به آموزش مردم درباره ی نه تنها خطر سلاح هسته ای، بلکه چرا سلاح های هسته ای در قرن 21 برای داشتن امنیت ملی قدرتمند ضرورت وجودی ندارند، و نشان دادن این که چه چیزی می تواند جای آن را بگیرد، راه درازی را درپیش داریم. بدیل سیاست خارجی چه می تواندباشد؟ اکنون هیئت حاکمه ی اوباما بیشترین میزان افزایش در بودجه ی تحقیقات هسته ای طی دهه ها را پیشنهاد داده است. و این تن دادن به هشدارهای جناح راست کنگره بود که در شروع سال جدید ، با امضای 40 جمهوریخواه و یک دمکرات سابق از کانکتیکات بر پای نامه ای برای هیئت حاکمه ی اوباما بودجه ی جدیدی را در راه مدرن کردن و نوسازی سلاح های هسته ای موجود طلب می کرد و بیان می داشت آن ها پیمان نامه های مبنی برکاهش سلاح های اتمی را امضا نکرده و به تصویب نخواهند رساند.
یکی از چیزهایی که ما تلاش می کنیم در جنبش صلح و خلع سلاح انجام دهیم، مطرح کردن این موضوع است که نه تنها برای مدرنیزه کردن سلاح های هسته ای پول بیشتری از سوی هیئت حاکمه ی اوباما پیشنهاد شده، بلکه برای بهبود سلاح های عرفی نیز بودجه هایی اختصاص داده شده است. چشم انداز هیئت حاکمه این است که اسلحه های عرفی ای وجوددارند که می تواند به اندازه ی سلاح های هسته ای، و سلاح های هسته ای آماده به شلیک کارا و بازدارنده باشند.
بنابراین ما اینجا شمشیری دولبه داریم. شما واقعا نمی توانید فقط برای خلع سلاح اتمی و کاهش ذخایر سلاح های هسته ای مبارزه کنید. ما باید برعلیه ایده ی اجتناب ناپذیری جنگ و یا این مسئله هم مبارزه کنیم که سلاح های عرفی ای هم وجود دارد که ازکشور حمایت می کنند. سلاح اصلی مورد نیاز ما یک سیاست خارجی جدید بر پایه ی دیپلماسی است. این که هیئت حاکمه ی اوباما برسر موضوع سیاست جدید سلاح هسته ای مجادله می کند و قدم هایی برای دورشدن از سیاست سلاح هسته ای برمی دارد که دهها سال حاکم بوده، فرصت بزرگی است. از سوی دیگر، این مبارزه ای نیست که بدون به میدان کشیدن طیف وسیع نظامیان و موضوعات سیاست خارجی برپاشود.
امیدوارم که در ماه مه شاهد حضور هزاران هزار نفر از مردم آمریکا با پیام "اکنون زمان خلع سلاح به نفع عدالت و صلح، ایجاد اشتغال، مراقبت های بهداشتی فرا رسیده، و اکنون زمان از بین بردن سلاح های هسته ای و کاهش هزینه های نظامی است" باشیم که از میان خیابان منهتن به سوی سازمان ملل راه پیمایی می کنند. هزاران نفر از سراسر دنیا می آیند. دو هزارنفر از ژاپن می آیند که در بین آن ها نمایندگان زیادی از طبقه ی کارگر حضوردارند. به منظور شرکت در گردهمایی سازمان های غیردولتی، در کنفرانسی بین المللی در کلیسای ریروساید که از 30 آوریل تا اول ماه مه تشکیل می شود، هزاران نفر از قاره های مختلف به اینجا می آیند. یک راهپیمائی نیز در دوم ماه مه بر پا می شود. بنابراین فرصتی برای اعلام خواسته های ما وجود خواهد داشت، اما کار واقعی بعد از آن کنفرانس بین المللی و بعداز آن تظاهرات بین المللی صورت خواهدگرفت، و آن ادامه ی کار دربین مردم کف جامعه، و دادن آگاهی به مردم درباره ی خطر سلاح های هسته ای ست.
No comments:
Post a Comment